ღ خــــدای مـــهربـــانم ღ
چـــشمــه ی زلال بـــی پـــایـــان !
ایــــنبــار شـــده ای چـــند قـــطره اشکــــ
در اعمـــاق یکـــ روح ..
در ابـــر نـــمای منبســط چشــم ها !
واژه ها تو خالی اند...
گستردگی در تـــــو ست.
گل های خشکیده در گلدان دیگر با هیچ بارانی سیراب نمیشوند...
خـــدایـــا !
هــوای تـــو، هـــوش از ســـر طـــبیعتـــ بـــرده !
چــــه رســـد بـــه مـــن...
کــمی مــا را بــه خــود نـــزدیکــ تــر کــن
نظرات شما عزیزان:
قشنگ بود
پاسخ:ممنون
خیلی زیبا بود
اینم لایک
پاسخ:ممنونم
پاسخ: میاااام الان عزیزم
پاسخ:مرسی گلم :))
پاسخ:خیلی ممنونم لطف دارین
فریاد زمانـــــم را نمی شنـــــوی ..
یک روز ! من سکوت خواهــم کرد ..
و تــــو ، آن روز برای اولین بــار
مفهوم " دیــر شـــــدن " را خواهی فهمیـد ..
" حسیـن پنـــــاهی "
+چه قالبیییییییییییییییییی
پاسخ:مرسی که اومدی نیلوفر گلم
پاسخ: لطف داری عزیزم :)
بس که نوشتمت میان شعرهایم
بى آنکه اسپند بچرخانم میان واژه هایم
پاسخ: فوق العاده بود
آدم است
باور می کند
دل می بندد
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
باید بزارى وقتى خوب دم کشید بزنى
اینجورى خیلى بیشتر به طرفت مى چسبه
دوستت دارم
پاسخ:فدات بشم من. ماهی :))
دلتنگی چه مزه ی شیرینی دارد
دیدار دوباره است
دلشان بیشتر بغل می خواهد
حتى بیشتر از وقتى که کودک بودند
پاسخ: :((
هر بار که نگاهت می کنم پر می شوم از عشق
آخرین پنجره ام در خطر ویرانیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
که گر دوباره نصیحت کنید، می میرم
مرا به خویشتن خویش وانهید که من
نه از قبیله ی زهدم ، نه اهل تزویرم...
محمد سلمانی
سلامـــــ محیایــــــ منــــــــ
با سهـ دلنوشتهـ بروزمـــــ
شادابــــ باشید
پاسخ:سلام عزیزم، اومدم گلم
بهم سر بزنی خوش حال میشم
یاعلی
پاسخ:چشم اومدم
چقد کم اپ کردی بعد این همه مدت !!!!!!!!
منم تازه اپیدم
ی سر بیا پیشم
نظر یادت نره
راسی بابت تاخیر بوجود اومده عذر خواهم
پاسخ:سلام، وقت نداشتم، اومدم
انسان همه خوبی ها رو با یه بدی فراموش می کنه ولی خدا همه
بدی ها رو با یه خوبی فراموش می کنه .
بیاید یک روز خدا گونه باشیم .
پاسخ:میسی آجی
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم.
پاسخ: فداتون بشم. خیلی ممنونم معلم عزیز :)
افسانهٔ عشق دلبر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دلبر چگونه دل بر دارد...
[گل] فروغی بسطامی
+شبــ بخیر محیا گلمــــــ
پاسخ: شب و روزت بخیر عزیز دلم :)
پاسخ: مرسی عزیزم
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بیرون زمان
ایستادهایم
با دشنه تلخی
در گردههایمان.
هیچكس
با هیچكس
سخن نمی گوید.
كه خاموشی
به هزار زبان
در سخن است
در مردگان خویش
نظر میبندیم
با طرح خندهئی ،
ونوبت خود را انتظار میكشیم
بیهیچ
خندهئی !
پاسخ:عالی بوود
پاسخ: فدات گلم
دلتنگ تو که میشوم...
زندگى ام سیاه مى شود !
چشم بسته این قمــــار را می بَرم ..!
دوست داشتن “تـــو” بی دل است!!!!
امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم…
خُــــدایـــا روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد…
عزیزم مشکل اصلی خود لوکس بلاگه
کامنتدونیت برای نظر گذاشتن خیلی اذیت می کنه
البته قالبت هم کمی محوه
سعی کنی یکی دیگه انتخاب کنی قطعا با مطالب زیبا و دلنشینت زیبایی خاصی به مأوات خواهد بخشید
درود محیای مهربانم
می بوسمت
در امان مهر یکتا خدای مهربانی
بهترین ها از آنت
پاسخ:سلام عزیز دلم. ممنونم گلم وقت داشتم، قالبمو تغییر میدم
بر هزار گلبرگ نیلوفر آبی بنشین
و نگه کن زیبایی را که اندرون داری ...
+سلامــــــ گلمــــــ
پاسخ:سلام نیلوفر عزیزم :)
پاسخ: ممنونم عزیزم چشمات زیبا میبینه
یک باغ تنهایی است
باغی پر از گلهای حسرت.
سالهاست
جغدی پیر
بر بام این باغ لانه کرده
میخواند هر دم
اوازی حزین
از رنج تنهایی.
تنها سهم من از دنیا
اتاق کوچکی است
در باغ تنهايي.
اتاق من لبريز است
از حرفهای ناگفته
دیوارهایش میخوانند هردم
اواز تلخ تنهایی
كه:
با كه بايد گفت
رازهای ناگفته
بر كجا بايد ريخت
اشكهای شور تنهايی
عالی بود خیلی زیبا موفق باشی آبجی گلم
پاسخ: مرسییییی
پریشبم نتونستم درست کامنت بذارم رورگرمو عوض کردم باز هم همین بود
ببخشم خانومی اگر نتونستم اشعار بیشتری برات به ارمغان بذارم
دلیلش اینه
پاسخ: هر وقت اومدی قدمت بالای سر گلم. فکر کنم اشکال از قالب وبمه احتمالا باید عوضش کنم
از به دوش کشیدن من خسته شدی
سنگین بودم
از دست هایم خسته شدی
و از چشم هایم
و از سایه ام
حرف هایم تند و آتشین بودند
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی ردپاهایم را
در درونت حس کنی
رد پاهایی که دور می شوند
و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود ..
ناظم حکمت
ابر بارانی است ... از اشک چو بارانم بپرس
کشتی دل در کف ِ امواج غم خواهد شکست
نکتـه را از سینه ی سرشار طوفانم بپـرس
در همـه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچـه را می گویم از آیینه ی جانم بپـرس
آتـش عشقت به خاکستر بدل کـرد آخرم
گـر نداری باور از دنیای ویـرانم بپرس
پرده در پرده همه خنیانگـر عشق توام
شور و شوقم را از آوازی که می خوانم بپرس
در شب هجـر تو می سوزد چراغ هستی ام
آتش جان مــرا از شعـر سوزانم بپرس
جــز خیالت هیچ شمعی در شبستانم نسوخت
باری از او گــر نپرسی از شبستانم بپرس
چون شفق از گریه چشمانم به مـوج خون نشست
چند و چـون را اینک از آفاق چشـمانم بپرس
حسین منزوی
پاسخ: عالی بود :)
چه زیباست دلربایت ..
به قلم احساس خود توست ؟
آمین آمی
لذتی وافر بردم عزیزم
به امید عطر نگاهش
در امان مهر یکتا خدای مهربانی
بهترین ها از آنت
پاسخ: سلام سحر عزیزم. ممنونم گلم. بله دست نوشت خودمه. مرسی که اومدی
تمام غصه هایت چند؟
همه اش را میدهی؟!
همه ی غم و غصه هایت را میخرم....
به قیمت جانم...
فقط تو خوب باش...
خوبه خوب....
عقاب هم در ابتدای پرواز گاه پر میریزد..
اما در اوج..
حتی از بال زدن هم بی نیاز است...
هر کس که می آید
هم دلم را می شکند هم نمازش را
و می رود
پاسخ: عالی بود گلم
پاسخ: فدات عزیزم
است،بهانه ای جور کن بخندم....بغضم عجیب
گرفته است....
پاسخ:ماهی تو. بخند دیگه :((
چیزی شبیه معجزه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند
پاسخ: عالی
خیلی قشنگ بود عزیز دلم
این کد امنیتی اعصاب نذاشته برای من!!
همش میگه اشتباهه
پاسخ: سلام عزیزم. ممنووونم. :)
من اشتباه کردم و جلو نشستم
فرمان دست من بود و سر دو راهی ها دلهره مرا میگرفت
تا اینکه جایمان را عوض کردیم
حالا آرام شدم و هر وقت از او میپرسم که کجا میرویم؟
برمیگردد و با لبخند می گوید:"تو فقط رکاب بزن"
عالی
پاسخ: مرسی باران عزیزم :)
عذر خواهی منو بابتاینکه نگرانتون کردم بپذیرید..
پاسخ: خواهش میکنم. از حضورتون متشکرم